جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۶۲

۱

یک شهر همیکنند فریاد و نفیر

در مانده بدست زلف آن کافر اسیر

۲

ای دل اگر از سنگ نئی پند پذیر

وی دیده اگر کور نئی عبرت گیر

تصاویر و صوت

نظرات