جامی

جامی

بخش ۲۲ - حکایت آن اعرابی که بر فرزندان خود نام سباع درنده نهاده بود و بر خدمتگاران نام بهایم چرنده

۱

آن مسافر بهر دولت یابیی

ماند شب در خانه اعرابیی

۲

جمله فرزندانش از خرد و بزرگ

یافت همنام ددان چون شیر و گرگ

۳

هر که بود از خادمانش یکسره

گوسفندش نام بودی یا بره

۴

گفت با او کای سپهدار عرب

آیدم زین نامها امشب عجب

۵

گفت فرزندان که در خیل منند

مستعد از بهر قهر دشمنند

۶

خادمان از بهر خدمتگاریند

متصل در شغل مهمانداریند

۷

گرگ باید قهر دشمن را و شیر

تا بود بر کشتن دشمن دلیر

۸

بهر خدمت بره به یا گوسفند

تا ز فعل او نیابد کس گزند

تصاویر و صوت

مثنوی هفت اورنگ (جلد اول) - زیر نظر دفتر میراث مکتوب - نور الدین عبدالرحمان بن احمد جامی - تصویر ۴۰۵

نظرات