
جامی
بخش ۳۵ - در صفت کمانداری و تیراندازی وی
۱
شه چو گشتی بعد چوگان باختن
چون کمان مایل به تیر انداختن
۲
از کمانداران خاص اندر زمان
خواستی ناکرده زه چاچی کمان
۳
بی مدد آن را به زه آراستی
بانگ زه از گوشه ها برخاستی
۴
دست مالیدی بر آن چالاک و چست
تا بن گوشش کشیدی از نخست
۵
گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن
رهسپر کردی به هنجار نشان
۶
گر نشان بودی ازین فیروزه سفر
نقطه ای بی شک شدی آن نقطه صفر
۷
ور گشادی تیر پرتابی زشست
بودیش خط افق جای نشست
۸
گر نه مانع سختی گردون شدی
از خط دور افق بیرون شدی
۹
در سر تیرش نرستی از خطر
گاه صید آهو به پا، تیهو به پر
۱۰
پی سوی مقصود بردی راست پا
همچو طبع راست محفوظ از خطا
تصاویر و صوت

نظرات