جامی

جامی

بخش ۵۰ - جواب گفتن سلامان پادشاه را

۱

چون سلامان آن نصیحت گوش کرد

بحر طبع او ز گوهر جوش کرد

۲

گفت شاها بنده رای توام

خاک پای تخت فرسای توام

۳

هر چه فرمودی به جان کردم قبول

لیکن از بی صبری خویشم ملول

۴

نیست از دست دل رنجور من

صبر بر فرموده ات مقدور من

۵

بارها با خویش اندیشیده ام

در خلاصی زین بلا پیچیده ام

۶

لیک چون یادم ازان ماه آمده ست

جان من در ناله و آه آمده ست

۷

ور فتاده چشم من بر روی او

کرده ام روی از دو عالم سوی او

۸

در تماشای رخ آن دلپسند

نی نصیحت مانده بر یادم نه پند

تصاویر و صوت

مثنوی هفت اورنگ (جلد اول) - زیر نظر دفتر میراث مکتوب - نور الدین عبدالرحمان بن احمد جامی - تصویر ۴۲۵

نظرات