جامی

جامی

بخش ۵۷ - حکایت فراخ بودن زندان تنگ بر زلیخا در مشاهده یوسف علیه السلام

۱

یوسف کنعان چو در زندان نشست

بر زلیخا آمد از هجران شکست

۲

خان و مان بر وی چو زندان تنگ شد

سوی زندان هر شبش آهنگ شد

۳

گفت با او فارغی از داغ عشق

ناچشیده میوه ای از باغ عشق

۴

چند ازین بستانسرای نازنین

چون گنهکاران شوی زندان نشین

۵

گفت باشد از جمال دوست دور

عرصه آفاق بر من چشم مور

۶

ور کنم با او به چشم مور جای

خوشترم باشد ز صد بستانسرای

تصاویر و صوت

مثنوی هفت اورنگ (جلد اول) - زیر نظر دفتر میراث مکتوب - نور الدین عبدالرحمان بن احمد جامی - تصویر ۴۲۹

نظرات