
جامی
بخش ۱۰۴ - حکایت آن پیرزن که از حضرت رسالت صلی الله علیه و علی آله و سلم پرسید که پیر زنان به بهشت خواهند رسید
۱
کرد آن زال کهنسال سؤال
از نبی کای شه فرخنده خصال
۲
روز محشر که بهشت آرایند
رستگاران به بهشت آسایند
۳
شود آن منزل عالی وطنان
راحت آباد چو من پیر زنان
۴
گفت حاشا که چنان خوش وطنی
گردد آرامگه پیرزنی
۵
گل آن باغ جوانان باشند
غنچه اش تنگ دهانان باشند
۶
پیرزن چون ز نبی قصه شنید
ناله از سینه پر غصه کشید
۷
از فغان زمزمه غم برداشت
وز مژه گریه ماتم برداشت
۸
شد نبی مژده دهش چابک و جست
که نه گر کهنه عجوزان ز نخست
۹
یک به یک دختر دوشیزه شوند
کی در آن روضه پاکیزه شوند
۱۰
اول کار جوانی بخشند
آنگه آمال و امانی بخشند
تصاویر و صوت

نظرات