
جامی
بخش ۱۱۱ - مناجات در تقریب نصایح انگیختن
۱
ای ز تو ملک و ملک رفته ز دست
شتران فلک از ذوق تو مست
۲
بیم آنست که این هفت و چهار
بگسلانند ز مهر تو مهار
۳
در بیابان غمت روی نهند
جان شیرین به تک و پوی دهند
۴
ای خوش آن رهرو از خود رسته
رقص دایم ز تو در پیوسته
۵
زیر پایش چو کند پای ز سر
نشتر خار بود سبزه تر
۶
خارج از دایره صلح و نزاع
کرده سر پی سپر راه سماع
۷
ساز خاک قدمش جامی را
ببر از وی به دمش خامی را
۸
جرعه جام فنایش بچشان
بر سر خوان وفایش بنشان
۹
قید تقلید ز جانش بگشای
رشح حکمت ز زبانش بگشای
۱۰
به نصیحت نفسش دار روان
باز کن گوش نصیحت شنوان
تصاویر و صوت

نظرات