
جامی
بخش ۱۲۶ - مناجات در انتقال از خود به مطالعه کنندگان
۱
ای رهایی ده هر بیهوشی
مهر بر لب نه هر خاموشی
۲
به هوای تو سخن کوشی ما
به تمنای تو خاموشی ما
۳
گر تو در حرف تهی لطف شگرف
لجه ژرف شود چشمه حرف
۴
ور بر آفاق زنی حمله بیم
قاف تا قاف شود حلقه میم
۵
بعد توست اصل همه تنگی ها
قرب تو مایه یکرنگی ها
۶
دل جامی که بود تنگ از تو
عندلیبیست غم آهنگ از تو
۷
بال پروازش ازین تنگی ده
نکهتش از گل یکرنگی ده
۸
دوز از تار فنا دلق او را
برهان از خود و از خلق او را
۹
عیبش از بی هنران ساز نهان
وز گمان هنرش باز رهان
۱۰
تا ز عیب و هنر خود آزاد
زید اندر کنف فضل تو شاد
نظرات