
جامی
بخش ۴۲ - مناجات در طلب مقام فقر بعد از تحقق به مقام زهد
۱
ای در رحمت تو بر همه باز
غرقه نعمت تو شیب و فراز
۲
عشقبازان به تمنای تو بند
زهدورزان به خیالت خرسند
۳
گر نه با بت ز تو باشد نامی
کس سوی بتکده ننهد گامی
۴
گرنه بویی ز تو آید به دماغ
کس نبوید گل خوشبوی به باغ
۵
داغ تو باغ دل جامی بس
باشد از باغ تو بوییش هوس
۶
بویی از باغ خودش روزی کن
لذت از داغ خودش روزی کن
۷
منه از دام هواها بندش
بگسل از هر هوسی پیوندش
۸
بر دلش نقش غم خویش نگار
خاطرش بسته به هر نقش مدار
۹
بخیه فقرزنش بر ژنده
سازش از ذوق فنا دل زده
۱۰
تا چو سر بر زند از ژنده فقر
مرده خود بود و زنده فقر
تصاویر و صوت

نظرات