
جامی
بخش ۷۰ - تعزیت گفتن حکیم سوم
۱
حکیم دوم چون لب از نطق بست
سیم این شکر طوطی آسا شکست
۲
که ای عرش بلقیس فرش درت
مه و مهر ازان خشت سیم و زرت
۳
سکندر اگر عمر بر باد داد
به اقبال تو ملکش آباد باد
۴
رسد بانگ ازین طارم زرنگار
که سخت است داغ جدایی ز یار
۵
وز آن سخت تر ناسپاسی بود
که بیرون ز یزدان شناسی بود
۶
به آن دامن یار ناید به کف
شود نیز مزد مصیبت تلف
۷
چه زیرک بود هر که زین درد سخت
کشد بر در صبر و آرام رخت
۸
نه تلخ از جزع گردد امروز و شور
نه از مزد ماند در آینده دور
۹
بحمدالله ای آگه از خوب و زشت
که باشد تو را آگهی در سرشت
۱۰
ز افراط و تفریط خاطر تهی
روی راست بر موجب آگهی
۱۱
همی رو بر این سیرت مستقیم
همی زی ز آفات گیتی سلیم
نظرات