
جامی
بخش ۷۲ - تعزیت گفتن حکیم پنجم
۱
حکیم چهارم چو گفت آنچه گفت
ز باغ دل پنجم این گل شگفت
۲
که ای گلبن باغ شاهنشهی
که مانده ست دامانت از گل تهی
۳
اگر کرد گل سست پیوندیی
به یاد ویت باد خرسندیی
۴
کسی را که شد میوه دل ز دست
ز فوت گلی شاخ عیشش شکست
۵
ز پند حکیمان شود صبر کیش
نهد عقل راه تسلیش پیش
۶
تو را این تسلی ز یزدان رسید
به کام تو این طعمه زان خوان رسید
۷
دلت روشن از نور الهام اوست
تمتع کش از فیض انعام اوست
۸
حکیمان چو این نکته دریافتند
ز تسکین تو روی برتافتند
۹
ز مشرق چو طالع شود آفتاب
چه پرتو دهد مشعل خانه تاب
۱۰
روان سکندر ز تو شاد باد
به روح جنان روحش آباد باد
۱۱
به عز دو گیتیت بادا کفیل
ثنای جمیل و ثواب جزیل
تصاویر و صوت

نظرات