جامی

جامی

بخش ۵

سری سقطی - قدس الله تعالی سره - جنید را کاری فرمود و به موجب دلخواه وی به آن قیام نموده کاغذپاره ای به وی انداخت در وی نوشته که: سمعت حادیا یحد فی البادیة یقول:

۲

ابکی و مایدریک ما یبکینی

ابکی حذار ان تفارقینی

و تقطعی حبلی و تهجرینی

می گوید:

۴

خون می گریم از تو چه پنهان دارم

کز بهر تو این دو چشم گریان دارم

۵

هر چند دلی ز وصل شادان دارم

صد داغ بر آن ز بیم هجران دارم

و هم - جنید قدس سره - گوید که روزی به خانه سری درآمدم این بیت می خواند و می گریست:

۷

لا فی النهار و لا فی اللیل لی فرح

فلا ابالی أطال اللیل ام قصرا

۸

نی شب تهی ام نه روز از ناله و آه

خواهی شب من دراز خواهی کوتاه

تصاویر و صوت

بهارستان به تصحیح دکتر اسماعیل حاکمی - عبدالرحمن جامی - تصویر ۳۷

نظرات