جامی

جامی

بخش ۷

مستی از خانه بیرون آمد، و در میانه راه بیفتاد و قی کرد و لب و دهان خود بیالود. سگی آمد و آن را لیسیدن گرفت، پنداشت که آدمی است که آن را پاک می کند، دعا می کرد که خدای تعالی فرزندان و فرزندان فرزندان تو را خدمتگار تو گرداند.

بعد از آن سگ پای برداشت و بر روی او بول کرد. گفت: بارک الله ای سیدی! که آب گرم آوردی تا روی مرا بشویی.

۳

شرابخواره چو بر خویشتن روا دارد

که سبلت از قی ناپاک می بیالاید

۴

سگ از مثانه گر ابریق آب گرم آرد

که غسل سبلت ناپاک او کند شاید

تصاویر و صوت

بهارستان به تصحیح دکتر اسماعیل حاکمی - عبدالرحمن جامی - تصویر ۸۵

نظرات