
جیحون یزدی
شمارهٔ ۲۰
۱
بر بوی آن دلارام طبعم گرفته خوئی
کز خیل ماهرویان من قانعم ببوئی
۲
ای شانه از دو زلفش چنگ هوس رهاکن
کاینجاست عمر عشاق بسته بتار موئی
۳
زینسان که شکل قدت در چشم من نشسته
هرگز چنین نخیزد سروی کنار جوئی
۴
صد تن بکوی خمار شد خاک از قدح خوار
تا قرعه سعادت سازد که را سبوئی
۵
با آفتاب رویت ماه چهارده تافت
بنگر زسست عقلی دارد چه سخت روئی
۶
جز من که میتواند بوست بجان خریدن
کاین لقمه از بزرگی گیرد بهر گلوئی
۷
اندر شبان تاریک جیحون دو چیز خواهد
هم روی ماهتابی هم ماهتاب روئی
نظرات