
جیحون یزدی
شمارهٔ ۱۳
۱
سپهر مجد و معالی رضاقلی که هلال
بساغر تو خط مهجتی فداک سپرد
۲
بهر زمین که زجام تو قطره افتاد
چه طعنه ها که ازو سلسبیل وکوثر برد
۳
سه چار روز بود کز سپهر مینائی
تهی است ساغر این بندهات زصاف وز درد
۴
تهمتنی کن و امشب از آن سیاوش خون
بطی فرست که گردم بفر رستم گرد
۵
اگر که حفظ بدن واجب است اندر شرع
به چاره کوش که من بی شراب خواهم مرد
تصاویر و صوت

نظرات