
جیحون یزدی
شمارهٔ ۱۷
۱
خان فلک فر محمد آنکه ز رفعت
مهچه خرگاه او گذشته ز فرقد
۲
ماه مبارک ز دخت دوستعلیخان
اختر فرخ رخیش گشت مولد
۳
نور محمد نهاد نامش والحق
نیست جز از نور صرف و عقل مجرد
۴
گرچه نخورده است شیر باش که یابی
شیر خورد بازبان تیغ مهند (؟)
۵
گرچه نخوانده است درس باشد که بینی
خواند ازخامه اش عطارد ابجد
۶
وقتی آید کز اژدهای تبر زین
زهر کند بر ملوک طعم طبر زد
۷
وقتی آید که زاقتدار نماید
قصر جلالت به از بهشت مخلد
۸
آخر این شبل آن هزیر که از او
پیل تنانراست روز عمر مشود
۹
گفت بتاریخ او درایت جیحون
یافت جهان رونقی زنور محمد
نظرات