
جیحون یزدی
شمارهٔ ۱۴ - در رثاء بر اهل بیت اطهر سلام الله علیهم
۱
ای فلک تو با نیکان دایم ازچه ای بدخواه
عترت نبی و آنگه مجلس عبیدالله
۲
مجلسی که اطرافش بسته ره ز نامحرم
اهل بیت پیغمبر چون در او گشاید راه
۳
کودکان بی یاور مادران بی فرزند
بسته کس به غل ای داد خسته کس به نی ای آه
۴
زخم قوم پر نیرنگ برلب حسین از سنگ
غرق خون شوی ای مهر سرنگون شوی ای ماه
۵
از تو حضرت سجاد آنقدر برنج افتاد
کز نشست او میداشت زاده زیاد اکراه
۶
بلکه چون سخن فرمود لب بکشتنش بگشود
وز زنان بیکس خاست الحدزو واغوثاه
۷
زینبی که در یکروز داغ شش برادر دید
میبری اسیرش باز نزد دشمنی جانکاه
۸
از اسیریش بگذر بر غریبیش منگر
حکم قتلش از وی چیست لا اله الا الله
۹
از مراثیت جیحون شد دل ملایک خون
طبع تو بلند اما زین فسانه کن کوتاه
نظرات