
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰
۱
کی به گوش او کند جا ناله های زار ما
سرمهٔ آواز شد خون دل افگار ما
۲
غنچه سان از شکوه گر لبریز خون دل شویم
گل کند رنگ خموشی از لب اظهار ما
۳
می رویم افتان و خیزان در ره دردت چو گره
می توان بر حال ما بی پرداز رفتار ما
۴
گفتگوی ما اسیران جز صغیر درد نیست
می تراود ناله چون نی از لب گفتار ما
۵
از خیالش کلبه ام جویا تجلی زار شد
حیرت دیدار دارد صورت دیوار ما
نظرات