
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۰۲
۱
بس که سنگینم ز بار غم به راه جستوجو
همچو سوزن میروم در نقش پای خود فرو
۲
درنیابد غیر خود در دیدهٔ یکرنگیم
میشوم با آن بت آیینهرو چون روبهرو
۳
زنده گر دارد دلم از نکهت زلفش چه دور
میدمد جان در نهاد روح جویا بوی او
نظرات