
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۲۱
۱
زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پروانه
به گرد خاطرم گردند معنی های بیگانه
۲
بتابد نور حسن ازدیده بر دلهای دیوانه
چو بر ویرانه ها عکس چراغ از روزن خانه
۳
چه خونها می خورم تا برخورم بر شعر رنگینی
دلم را غنچه دارد فکر معنی های بیگانه
۴
خبردار دل خود باش گر خال رخش دیدی
که دام دلفریبی در جهان گسترده این دانه
۵
کلیدی را که با قفل دلم افتد سروکارش
فرو ریزد هلال آساش می ترسم که دندانه
۶
به دستی تیغ و دستی تشت غلتم بر سر راهش
به این افسون نگاهی واکشم زان چشم رندانه
۷
شب غم در خیال شمع رویش مردم چشمم
ز مژگان میزند بال تپش جویا چو پروانه
نظرات