
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۲۲
۱
سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ماه
داد داد از درد حرمان وز تغافل آه آه
۲
جسم زارم همچو نبض خسته آید در تپش
گر به این شوخی خرامی بر مزارم گاه گاه
۳
مد آهم بسکه بر گردون رود شبهای هجر
اطلس گردون نماید در نظرها گاه گاه
۴
تا قد طوبی نژادش گلشن آرا گشته است
گل بر اندام صنوبر چون بخندد قاه قاه
۵
مطلبم تعریف ابرو باشد از وصف رخش
چون هلال عید بیند طفل گویده ماه ماه
۶
ما نظر بر بخت خود دست از وصالش شستهایم
گر به یمن عشق شد جویا میسر واه واه
نظرات