
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۴
۱
از عکس تو شد گرم طپش تا دل دریا
گوهر شده تبخال لب ساحل دریا
۲
اشکم چو نهد قطره زنان روی سوی بحر
پنهان شود از شرم گهر در گل دریا
۳
هر ذره ام آیینهٔ معشوق نمایی است
دریا شود آن قطره که شد واصل دریا
۴
جویا نگه گرم که رو کرد سوی بحر
کز موج پر و بال زند بسمل دریا
نظرات