
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۴۰
۱
آه که امشب چهها با دل ما کردهای
بر در مستی زده باز چهها کردهای
۲
دوخته بودم به صبر چاک دل خویش را
پیرهن طاقتم باز قبا کردهای
۳
هرچه دلت رو به اوست قبلهٔ آمال اوست
شیشهٔ دل را چنین قبلهنما کردهای
۴
پنبه ز آتش ندید، سنگ به مینا نکرد
آنچه تو بیرحم با اهل وفا کردهای
۵
بر جگرم از نگه سونش الماس ریز
زخمی خود را اگر فکر دوا کردهای
۶
غم مخور از روز حشر پرتو جویا علی است
بندگی سرور هردو سرا کردهای
نظرات