
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۶۵
۱
خوش آن رندی که مینا را به ساغر می کند خالی
دلی از غصهٔ چرخ ستمگر می کند خالی
۲
نکویان بیشتر دارند پاس عزت هم را
که زر در تاج شاهان جای گوهر می کند خالی
۳
تهی از خویش راه جستجو سر کن که ماه نو
ز خود خود را برای مهر انور می کند خالی
۴
هنر کی قابل خود را ز خود محروم می سازد
که جای خویش در فولاد جوهر می کند خالی
۵
تهی گردد ز جوش گریه امشب دیده از اشکم
غمش این بحر را آخر اخگر می کند خالی
۶
شرارت پیشه در افتادگی هم کار خود سازد
که در هر جا فتد جای خود اخگر می کند خالی
۷
به دل نبود به غیر از جان شیرین نغمه را جویا
نی از بهر نوا خود را ز شکر می کند خالی
تصاویر و صوت

نظرات