جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۰۷

۱

به نیروی محبت در کنار آرم میانش را

به زور ناتوانی می کشم آخر کمانش را

۲

بساطی چیده رنگین چشم بد دور از نگاه او

بود هردم زخون تازه ای گرمی دکانش را

۳

وطن مرغ دلم در گرم سیر عشق او دارد

سزد بر سرو آهم گر ببندد آشیانش را

۴

نگاه چشم خواب آلوده ای دشمن هوشم

ندارم چون تو جویا طاقت رطل گرانش را

تصاویر و صوت

نظرات