جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۰۷۰

۱

کشید شور جنونم سوی بیابانی

که نه فلک بودش گرد طرف دامانی

۲

ز من غزال هوس کرده صد بیابان رم

دلم به سینه چو شیری است در نیستانی

۳

شب وصال چه حاجت به باده پیمایی

بس است باده و نقلم لبی و دندانی

۴

دلم ز یاد نگاهش به خویش می لرزد

هزار خنجر مژگان و او، من و جانی

تصاویر و صوت

نظرات