جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۰۷۲

۱

در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی

آمد و رفت نفس تا هست در جان کندنی

۲

رفته ام از بس فرو در قلزم اندیشه ات

می کند مانند گردابم گریبان دامنی

۳

می شود نخل برومندی که غم بار آورد

هر که کارد در فضای سینه تخم دشمنی

۴

چشم مستش با دماغ شیرگیر از هر نگاه

می کند در جام طاقت بادهٔ مردافکنی

۵

چند می لافیده باشی در فنون عاشقی

گر زنی آن چشم پر فن را فنی، اهل فنی

۶

کس نیارد دید اندام ترا از فرط نور

می کند خورشید را عریان تنی پیراهنی

۷

با تجلی زار حسنش لاف هم چشمی زند

کیست جویا همچو شمع بزم دیگر کشتنی

تصاویر و صوت

کلیات جویا تبریزی - با مقابله دو نسخه خطی قدیمی و تصحیح و مقدمه و شرح حال به کوشش دکتر محمد باقر، دانشگاه پنجاب، 1337 - میرزا داراب بیگ جویا (جویا تبریزی) - تصویر ۹۶۴

نظرات