
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۸۸
۱
به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین باشی
وز آن دل کز جهانش کنده ای صاحب نگین باشی
۲
قضا را نیست پروایی ز شادی و غم دلها
چرا تا می توان خرسند بود، اندوهگین باشی؟
۳
در اندام تو صورت بسته از بس معنی خوبی
به هر کس برخوری چون شعر رنگین دلنشین باشی
۴
نمی آیی برون از عهدهٔ یک سجدهٔ شکرش
به رنگ ماه نو از پای تا سر گر جبین باشی
۵
دوایی از شراب کهنه نیکوتر نمی باشد
اگر زاهد تو در فکر علاج درد دین باشی
۶
به آسانی شکارانداز صید مدعا گردی
اگر جویا توانی خویشتن را در کمین باشی
نظرات