جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۱۷

۱

ساخت هر کس از توکل تکیه گاه خویش را

از خس و خار خطر پرداخت راه خویش را

۲

همچو داغ لاله ام در دل گره گردیده است

بسکه می دارم نهان در سینه آه خویش را

۳

در قطار بی گناهانت شمردن می توان

گر توانی در شمار آری گناه خویش را

۴

بود در گهواره ام دل مرغ دست آموز عشق

در کنار برق پروردم گیاه خویش را

۵

گرنه لطفت هر سحر از خاک برمیگیردش

مهر چون بر چرخ اندازد کلاه خویش را

۶

فیض بینش یافت جویا دیدهٔ داغ دلم

بسکه دزدیدم ز شرم او نگاه خویش را

تصاویر و صوت

نظرات