
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۲۴
۱
بپوش از دیدهٔ نامحرم شهوت عبادت را
نهان کن در نقاب ظلمت شب حسن طاعت را
۲
هواپیما شود بر دوش آهت گر زبان و دل
ز برگ و بار آرایش دهی نخل سعادت را
۳
شکست نفس باغ زندگانی را کند خرم
بچشم کم نبینم سنگ باران ملامت را
۴
ز شوق ز خم شمشیرت دلم بر خاک میغلتد
سرت گردم دمی هم کارفرما شو مروت را
۵
من و دامان صحرای نجف کاندر صف محشر
بسر از هر کف خاکم نهد دست حمایت را
۶
دل تنگم دهد چون عرض وسعت مشربی جویا
بگنجاند بچشم مور صحرای قیامت را
نظرات