جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۲۵

۱

می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را

آتش ما در گره چون لاله دارد دود را

۲

رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را

با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را

۳

برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است

واشدن باشد ز پی دلهای خون آلود را

۴

می توان در عاشقی دیدن عیار مرد کار

سوختن عیب و هنر ظاهر نماید عود را

۵

اختیاری نیست گل را در زر افشاندن به خاک

کی پریشانی تواند گشت مانع جود را

۶

تشنهٔ جام می ام ساقی مگر لطفت کند

سایه افکن بر سرم آن اختر مسعود را

۷

یا علی گو تا ز فیض نام او یابد ز غیب

این غزل جویا خطاب عاقبت محمود را

تصاویر و صوت

نظرات