جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۳۶

۱

دل ندارد تاب صحبت های نامانوس را

ره مده در بزم رندان زاهد سالوس را

۲

در حقیقت این خود آرایان گرفتار خودند

حسن خط و خال بس باشد قفس طاووس را

۳

جوش شوخی معنی آزرم از یاد تو برد

مانده ای بر طاق نیسان شیشهٔ ناموس را

۴

از صفای طینتم در تنگنای سینه، دل

سخت مانند است شمع خلوت فانوس را

۵

گردد از فیض ندامت کامیاب نشأتین

هر که او دست دعا سازد کف افسوس را

۶

از وصال او کسی جویا نگشته کامیاب

جز لب بامش که دارد رخصت پابوس را؟

تصاویر و صوت

نظرات