
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۳۹
۱
شب خیالم به خواب دید ترا
چقدرها به بر کشید ترا
۲
مور ره یافته به خرمن گل
یا خط عنبرین دمید ترا
۳
پای تا سر مزه است اندامت
به نگه می توان چشید ترا
۴
آب رنگی نماند با لعلت
تشنه ای ظاهرا مکید ترا
۵
گل و شمشاد و سرو را دیدم
به همه ناز می رسید ترا
۶
باز مانده زکار قطره زدن
بسکه اشکم ز پی دوید ترا
۷
گشت جویا ز خود تهی چون ماه
تا تواند به بر کشید ترا
نظرات