جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۴۲

۱

شد از یاد گل رویی دلم حسرت نصیب امشب

بود پرواز رنگ می به بال عندلیب امشب

۲

تب گرم محبت دارم و از جستن نبضم

رگ برق است هر انگشت در دست طبیب امشب

۳

شود هر غنچه را در بر قبا پیراهن طاقت

چو بخرامد به باغ آن سرو قد جامه زیب امشب

۴

چسان فردا نگهدارم عنان اضطرابش را

به امید وفایی گر دهم دل را فریب امشب

۵

ز دل عزم طواف دیده دارد اشک می ترسم

که ماند در ره از حیرانیم جویا غریب امشب

تصاویر و صوت

نظرات