جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۴۵

۱

شب هجر است و دستم دشمن پیراهن است امشب

چو گل چاک گریبان بی‌تو وقف دامن است امشب

۲

نباشد در فن نیرنگ سازی چون تو استادی

که چشمت جانب غیر و نگاهت با من است امشب

۳

چراغم روشن است از پهلوی خورشید رخساری

چو ما هم زینت عالم ز گرد دامن است امشب

۴

گل کیفیت از هم بزمی خونابه نوشی چین!‏

که چون مینای می پرخون دل تا گردن است امشب

۵

جگر کاو که شد مژگان خونریزش، که از غیرت

به تن هر مو مرا چون خار در پیراهن است امشب

۶

تجلی کرد در دل یاد رخساری مرا جویا

از آن رو سرو آهم رشک نخل ایمن است امشب

تصاویر و صوت

نظرات