
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
افتاد عکس عارضت ای مه جبین در آب
شد موسم بهار گل آتشین در آب
۲
شمشیر موج تیغ سیه تاب می شود
شوید سیاه بخت غمت گر جبین در آب
۳
با اشک ریزد از مژهٔ صافست گر دلت
آری همیشه درد بود ته نشین در آب
۴
مینای چرخ تا شده لبریز اشک ما
مانند درد اده نهان شد زمین در آب
نظرات