جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۶

۱

تو و بدمستی و رندی و میْ‌آشامی‌ها

من و خون خوردن و رسوایی و ناکامی‌ها

۲

صبح نوروز خرام است، مبارک باشد

بر تنت جامهٔ چسپان خوش‌اندامی‌ها

۳

نشئه‌ای نیست به غربت می رسوایی را

به وطن می‌بردم خواهش بدنامی‌ها

۴

پختهٔ عشق کجا، شکوهٔ بیداد کجا؟

دل کم حوصله باشد ثمر خامی‌ها

۵

باده می‌نوش که تا هست جهان، خواهد بود

رنگ بر چهرهٔ گل از قدح‌آشامی‌ها

تصاویر و صوت

نظرات