جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۶۲

۱

آبی ز دانهٔ عنب ای دل چشیدنی است

غافل مشو که این سر پستان مکیدنی است

۲

یک صبحدم چو پنجهٔ خورشید جلوه کن

پیراهن تحمل عاشق دریدنی است

۳

از آبیاری مژه ام چون گل چراغ

بالیده است بسکه گل داغ چیدنی است

۴

بگذر ز خواهش دل و محمود وقت باش

زلف ایاز طول املها بریدنی است

۵

باشد هلاک یک شبه منظور خاص و عام

حسنی که ماه ماه کند جلوه دیدنی است

۶

از پهلوی دل است تنم محشر بلا

این قطره خون ز پنجهٔ مژگان چکیدنی است

۷

از ضعف قوتی طلب از عجز همتی

جویا کمان ناز نکویان کشیدنی است

تصاویر و صوت

نظرات