
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۷۹
۱
راه عشق است اینکه در هر گام صد جا آتش است
گرم رفتاران این ره را ته پا آتش است
۲
دیده ام آیینه دار صورت خوبی کیست؟
چون شرر تار نگاهم را گره با آتش است
۳
از خرام یاد رخسار تو می سوزد دلم
همچو نخل شعله اندامت سراپا آتش است
۴
ما سمندر طینتان غواص بحر خود شدیم
عشق گوهر دل صدف گردیده دریا آتش است
۵
جای خونم نیست در تن بلکه لبریزم ز عشق
زندگی جویا چو شمع محفلم با آتش است
نظرات