
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۸۴
۱
عنوان:تیره باطنها پهلوی دل افسرده است
متن:دل که بی سوز غمی باشد چراغ مرده است
۲
بسکه از پهلوی دل هر ذره ام افسرده است
مردمک در دیده ام یک قطره خون مرده است
۳
گردش افلاک از بس بی نظام افتاده است
آسمانها گوییا اوراق بر هم خورده است
۴
کی به وحشتگاه عنقا می شود الفت گزین
هر کرا سودای او از خویش بیرون برده است
۵
پیش آن کس کز غمت با تنگی دل خو گرفت
وسعت آباد جهان یک خاطر آزرده است
۶
هیچکس جویا به عالم طرفی از وصلش نیست
دست در دامان عشقش هر که زد پا خورده است
تصاویر و صوت

نظرات