جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۸۶

۱

چون نیاساید دل از هجر بتان در زیر پوست

دارم از هر موج خون خاری نهان در زیر پوست

۲

بسکه خوردم زهر غم با شیر از طفلی مرا

سبز شد چون پسته مغز استخوان در زیر پوست

۳

چون نوازش دیدم از دردش دلی خالی کنم

همچو دف تا کی نهان دارم فغان در زیر پوست

۴

بی تو شبها از هجوم درد بیمار ترا

می تپد چون نبض جسم ناتوان در زیر پوست

۵

از شکاف سینه جویا غنچه سان گل می کند

تا به کی ماند دل خونین نهان در زیر پوست

تصاویر و صوت

نظرات