
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۸۷
۱
بسکه گرد کلفتش بسته است راه از شش جهت
چون لحد تنگست بر دل دستگاه از شش جهت
۲
همچو بوی غنچه از یاد تو هر شب تا سحر
گشته ما را بستر گل تکیه گاه از شش جهت
۳
هر طرف دیوانه سان زان روی می بینم که هست
جلوهٔ دیدار مقصود نگاه از شش جهت
۴
تیره روزان تو را از تنگنای آسمان
بسته شد مانند خون مرده را از شش جهت
۵
کشتی ما ایمن است از چار موج حادثات
شد و لای «پنج تن» ما را پناه از شش جهت
۶
این جواب آن غزل جویا که می گوید وحید:
«همچو شب زلفش کند روزم سیاه از شش جهت»
تصاویر و صوت

نظرات