
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
دیده از فیض تو پریخانه شده است
نکته از جوش تماشای تو دیوانه شده است
۲
می پرستان همه وارسته ز بند خویشند
خط آزادی دلها خط پیمانه شده است
۳
نرسیدی دمی ای بخت به فریاد دلم
بهر خواب تو مگر ناله ام افسانه شده است
۴
در هوای طلب وصل تو ای شمع نگاه
نفس سوخته خاکستر پروانه شده است
۵
شوخ طبعان چو سویدا به دلت جای دهند
بسکه جویا سخنکهای تو رندانه شده است
نظرات