
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۹۱
۱
بی تو دل را سیر گلشن باعث آرام نیست
لاله و گل را شراب عیش ما در جام نیست
۲
بسکه در هر حالتی طبعت به شوخی مایل است
ون در غلطان ترا در خواب هم آرام نیست
۳
اینقدر ناآشنایی هم زخوبان ناخوش است
چون تغافل بگذرد از حد کم از ابرام نیست
۴
جنگهای آشتی فرمای او را دیده ام
هیچ حلوا پیش ما شیرین تر از دشنام نیست
۵
زخمی شمشیر عشقت تن به مردن کی دهد؟
لذت بی طاقتی در عالم آرام نیست
۶
هر نوید آمدن جویا حیات تازه است
وصل را در مشرب ما لذت پیغام نیست
نظرات