
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۹۵
۱
در جهان بی اعتباری اعتبار عاشقی است
هر که صاحب اعتبار افتاد خوار عاشقی است
۲
غنچهٔ دل گشت خندان دیده گریان شد چو ابر
داغها بشکفت گل گل، نوبهار عاشقی است
۳
پرتو خورشید با نورش چو گرد تیره ای است
چهره آنکس که پنهان در غبار عاشقی است
۴
داد از طوفان درد بیقراریهای عشق
زیر تیغ او تپیدنها قرار عاشقی است
۵
از تزلزل در بنای عشق باشد محکمی
بر تپیدنهای دل جویا مدار عاشقی است
تصاویر و صوت

نظرات