
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۹۹
۱
بوالهوس را راز عشق او نهفتن رسم نیست
همچنان کز عاشق دل خسته گفتن رسم نیست
۲
یک گل افشا کسی از باغ تمکینم نچید
در ریاض راز دار است شکفتن رسم نیست
۳
عاقبت چون غنچه های لاله رازم گل کند
پیش ما داغ دل خونین نهفتن رسم نیست
۴
دستبرد عم چو بیند انبساط از دل مجوی
غنچه را در دامن گلچین شکتن رسم نیست
۵
غنچه های لاله را هر صبحدم گوید نسیم
با وجود نشئهٔ تریاک خفتن رسم نیست
۶
این به طور آنغزل جویا که طالب گفته است
از رخ فرش چمن گلبرگ رفتن رسم نیست
نظرات