
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۰۰
۱
تا هوای شمع رویت در سر پروانه است
زآتش غیرت تنم خاکستر پروانه است
۲
می تپد در آتش حسرت نصیبی بی رخت
پلک و مژگان گوییا بال و پر و پروانه است
۳
دیده ام از بس پرد در شوق شمع عارضی
مردم چشمم چو دل در پیکر پروانه است
۴
بسکه گرد شمع رویش قدسیان پر می زنند
از زمین تا عرش گویی محشر پروانه است
۵
سوختن در آتش حسرت دلم را راحت است
پرنیان شعله جویا بستر پروانه است
تصاویر و صوت

نظرات