
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۰۸
۱
دل که بزم عشقبازی را بسامان چیده است
شمع ها در هر طرف از داغ حرمان چیده است
۲
می تواند باعث احیای عالم شد دلت
گر گل فیض سحر چون مهر تابان چیده است
۳
غنچه هم عرض بساط دردمندی می دهد
ته به ته لخت دل خونین به دکان چیده است
۴
خار در پیراهنش دست مکافات افکند
گر گل شمعی حریفی زین شبستان چیده است
۵
شادی بی اختیاری در گره دارد دلش
زین چمن هر کس به رنگ غنچه دامان چیده است
۶
سرخ رو شد عاشق از پهلوی خوناب جگر
مجلس رنگینی از مال یتیمان چیده است
۷
پیش اهل درد خون بیگناهی ریخته است
غافلی جویا گلی گر زین گلستان چیده است
نظرات