
جویای تبریزی
شمارهٔ ۲۱۱
۱
شکست رنگ نگارم شد از شراب درست
که ناتمامی ماه است زآفتاب درست
۲
به بزم باده پرستان منم که همچو حباب
سبوی خویش برون آورم ز آب درست
۳
به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است
نظام عالم امکان ز انقلاب درست
۴
مرا عمارت حال خراب کن ساقی
شود شکست دلم از شراب ناب درست
۵
به قصد زینت رو، رو به روی آینه شو!
که بی مقابله کی می شود کتاب درست
۶
به خویش پیچد از آنرو دل شکسته که شد
شکست زلف سیاهش به پیچ و تاب درست
۷
چنان کنند تغافل به کار ما جویا
که نشنویم ز کهسار هم جواب درست
نظرات