جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۲۱۲

۱

یاد ایامی که جوش گل دلم را شاد داشت

با هزاران بود افغانی که صد فریاد داشت

۲

مشق بیتابی رسانیدم ز فیض اضطراب

دل تپیدنها خواص سیلی استاد داشت

۳

صورت او بسکه شب بر پرده های دل نگاشت

چشم از مژگان تو گویی خامهٔ بهزاد داشت

۴

زخمهای سینه اش منت کش مرهم نشد

هر که همچون لاله بر دل داغ مادرزاد داشت

۵

همچو موسیقار هر شب تا سحر جویا زغم

استخوان پهلوم یک یک جدا فریاد داشت

تصاویر و صوت

نظرات